سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و در دعا هنگام باران خواستن گفت : ] خدایا ما را سیراب ساز به ابرهاى رام به فرمان ، نه ابرهاى سرکش خروشان [ و این از گفتار فصیح عجیب است ، چه او ابرهاى با رعد و برق همراه با بادها و آذرخشها را به شتران سرسخت همانند فرموده است ، که بار از پشت بیفکنند و در سوارى دادن سرکشى کنند ، و ابرهاى تهى از رعد و برق ترسناک را به شتران رام تشبیه کرده است که شیرشان را به آرامى مى‏دوشند و به آسانى بر پشتشان نشینند . ] [نهج البلاغه]

 
 
خنده امروز گریه دیروز(چهارشنبه 90 خرداد 18 ساعت 12:22 عصر )

خدایا تمام خنده های تلخ امروزم را می دهم ....

یکی از آن گریه های شیرین کودکیم را پس بده.......



 
مسافر(چهارشنبه 90 خرداد 18 ساعت 12:19 عصر )

ما دو مسافر بودیم، یکی از شرق و دیگری از غرب.
ما دو مسافر بودیم، من از مشرق مقدس می آمدم و او از مغرب سرد.
او بار شراب داشت، و من ، به جست و جوی شراب آمده بودم.
او شراب فروش بود، و من، مشتری ِ مسلّم ِ مطاع ِ او بودم.
و هردو به یک شهر می رفتیم
و هردو به یک میهمان سرای.
به راستی که ما برای هم بودیم
و برای هم آمده بودیم.
******
شبانگاه چون خستگی راه دراز، با خفتن نیمروز تمام شد
هر دو به چایخانه رفتیم
و در مقابل هم نشستیم.
به هم نگریستیم
و دانستیم که هر دو بیگانه ای در آن شهریم
و نا آشنای با همه کس.
او را خواندم که با من چای بنوشد
و از شهر و دیار خویش با من سخن بگوید.
نشستیم و چای نوشیدیم
و او قصه ها گفت و از من قصه ها شنید.
و چون بازار سخن گرم شد، پرسیدم: به چه کار آمده ای و
چرا به دیاری غریب سفر کرده ای؟
و او، شاید شرمگین از شراب فروش بودن خویش گفت که هفت بار
پوست روباه با خود آورده است.
و من، شاید شرمگین از مشتری شراب بودن در برابر او، که متاعی گرانبها با خود
آورده بود، گفتم: فیروزه ی مشرقی به بازار آورده ام.
و باز گفتیم و باز شنیدیم.
تا پاسی از آن تیره شب گذشت.
ومن، دلتنگ از نیرنگ، به بستر خویش رفتم و خواب به دیدگانم نیامد تا به گاهِ سحر.
******
روز دیگر من سراسر شهر را گشتم
و از هزار کس شراب خواستم
و دانستم که در آن دیار هیچ کس شراب نمی فروشد و هیچ کس مشتری شراب نیست.
به هنگام شب، خسته بازگشتم و در چایخانه نشستم.
سر در میان دو دست گرفتم
و گریستم.
بیگانه ی مغربی باز آمد، دلگیر و سر به زیر
و در دبدگان هم حدیث رفته را باز خواندیم.
چای خوردیم و هیچ نگفتیم
و خویشتن خویش را
در حجاب تیره ی تزویر پنهان کردیم.
******
ما دو مسافر بودیم، یکی از شرق و دیگری از غرب
ما دو مسافر بودیم که گفتنی های خویش نگفتیم.
و اندوهی گران به بار آوردیم.
من به مشرق مقدس بازگشتم
و او، شاید با بار شراب خود سرگردان شهرهای غریب شد.

به راستی که ما برای هم آمده بودیم،
و ندانستیم



 
ارزش های رهایی بخش(چهارشنبه 87 آذر 20 ساعت 3:36 عصر )

برخی از ارزش ها و اصول اخلاقی به رهایی و سعادت انسان و تمام موجودات کمک می کنند.مهم
نیست که شما طرفدار کدام مرام و مسلکی هستید.مهم نیست که شما مذهبی هستید یا نه.مهم
نیست که سنتی هستید یا مدرن.ارزش های ناب و خالصی وجود دارند که با آنها می توانید شادی
و خوشبختی ِ بزرگ خود را تضمین کنید.
لازم نیست کسی این ارزش ها را به شما بدهد یا آن را از جایی بگیرید.اینها را می توانید خودتان خلق کنید.البته ابتدا باید مقدمات خردورزی را آماده کنید.یعنی باید ذهن آشفته و تربیت نشده ی خودرا باز آفرینی کنید.این بدین معنی ست که باید از نادانی ها و خواسته های خود بگذرید.چون حرکت در راستای اراده و خواسته ها نمی تواند دوای دردهای شما باشد.حرکت در راستای "من" و عادت ها و خواسته ها و گرایش ها و علاقه مندی ها به این معنی هست که شما به ذهن خود اعتماد می کنید و کنترل خود رابه دست ذهن خود می دهید.در این صورت محال است که بتوانید ذهن خود را متحول و بازآفرینی کنید.
یکی از ارزش هایی که در تمام دنیا شناخته شده و منشا خوشبختی حقیقی ست،راستی و صداقت است.این راستی و صداقت می تواند به طور کامل و آگاهانه در تمام زندگی شما بروز کند.صداقت
مکانیزم بسیار خوبی برای از دست دادن تعلقات و وابستگی هاست.با صداقت و یکرنگی بسیاری از
اضطراب های زندگی کمرنگ و محو می شوند.با صداقت زندگی بسیار راحت تر می شود.دیگر لازم
نیست برای کسی نقش بازی کنید یا اینکه کسی زحمتی به شما بدهد.لازم نیست افکار ونگرانی های بیشتری برای خودتان ایجاد کند.چون شما طبق شرایط خودتان زندگی می کنید و بر اثر گفتن کلمات غیر واقعی و دروغ یا رفتارهای دروغین،برای خودتان زندگی و دردسرهای اضافی و مجازی
خلق نمی کنید. یکی از مسائلی که به دروغ و دورویی دامن می زند،مسئله ی ارزش است.اگر شما درگیر ارزش ها و ضد ارزش های موجود در اطرافتان باشید،بدون شک راستی برای شما سخت خواهد بود.چون خودتان را از پشت پرده ی آن ارزشها و ضد ارزش ها می بینید.
صداقت و راستی به معنی پیروی از کسی یا چیزی نیست،بلکه به این معنی ست که شما آزاد
زندگی می کنید.به این معنی ست که شما با واقعیت ها زندگی می کنید،نه توهمات و نادانی ها.

به این معنی ست که شما به ارزش از پیش ساخته شده ای اهمیت نمی دهید.بلکه خودتان ارزش های راه ِ بزرگ ِ خود را خلق می کنید.مثلا جوانی در خانواده تحت فشار پدر و مادر خود قرار دارد.زندگی بیرون از زندگی او با زندگی داخل خانواده اش متفاوت است.او می خواهد زندگی متفاوتی داشته باشد.ولی ارزش های خانواده اش متفاوت است.آیا صداقت برای او مفید خواهد بود؟
بدون توجه به محتوای ارزش های داخل و خارج از خانواده ی او،صداقت به او کمک می کند که از
وابستگی های زندگی رهایی یابد و به سوی یکپارچکی و شادی حقیقی حرکت کند.چون ارزش
های زندگی خصوصی اش با ارزش های خانواده متفاوت است،مجبور است بسیاری از مسائل را
مخفی کند،از محبت خانواده محروم می شود.از کمک و آموزش محروم می شود.از مشورت محروم
می شود.
از خانواده اش دور می شود.ولی اگر صادقانه زندگی می کرد،با این همه تضاد و فشار و مشکل مواجهه نمی شد.در آن صورت زندگی برایش بسیار راحت تر می شد.در آنصورت می توانست اعتماد و حمایت خانواده را حفظ کند و شانس اش را برای حفظ تعادل زندگی ، از دست ندهد.البته مسلما این فکر به ذهن همه خطور می کنید که این روزها صداقت و راستی مشکل است،
یا اینکه صداقت و راستی چیز مسخره و غیر عملی است.بله اگر مبنای زندگی شما بی صداقتی
باشد،یا درگیر اعمال و افکار دروغین باشید،صداقت دردسر ساز خواهد بود.ولی اگر بخواهید بسیار
جدی به تحول و خودسازی و خودشناسی فکر کنید،و با قدرت و آزادانه زندگی کنید،هیچ چیز سد راه
شما نخواهد بود.چون در این صورت شما فقط برای هدفی بزرگ و بدون وابستگی خاصی زندگی

میکنید.
یک دلیل دیگر که صداقت مود تمسخر و سوال واقع می شود این است که اگر انسان صادقانه زندگی
کند،منیت و شخصیتش زیر سوال می رود و این برای بسیاری از افراد غیر قابل قبول و رنج آور است.
ولی کسی که به خودسازی و تحول می اندیشد، از همه مسائل استقبال می کند،با هر مسئله و
مشکلی می جنگد.هر مشکلی درسی تازه است.هر مسئله ای امتحانی تازه است.
صداقت و راستی آثار مثبت بسیاری برای فرد و جامعه دارد.صداقت کمک می کند که بتوانیم با واقعیت
های موجود زندگی کنیم و ذهن خود را با افکار مختلف آلوده نکنیم و بتوانیم سبک بال و ساده فکر
کنیم و زندگی کنیم.صداقت کمک می کند که دنباله روی افکار آلوده نباشیم.صداقت فقط یکی از ارزش های خردورزانه و رهایی بخش بود.اگر ارزش های خردورزانه و رهایی بخش در فرد و جامعه حضور و
نفوذ داشته باشند،هر فرد و سیستمی می تواند خودش خود را پالایش و بازسازی کند و بسیاری از
کاستی ها و نابسامانی ها و رنج ها محو می شوند.(منبع سایت فرهنگی وسرگرمی ایران الایو)

 



 
مبارزه در کونگ فو تو ا(یکشنبه 87 آذر 17 ساعت 5:2 عصر )

بیشتر مردم میپرسند اگر در کانگ فو خشونت نیست پس مبارزه برای چیست؟

یاد گرفتن کانگ فو ومبارزه وضربات دست وپا برای تجاوز وخشونت نیست بلکه آمادگی وتوانسازی برای دفاع از خود وآزادی خود واندیشه انسانی است. کسی که در راه طریقت دانایی میکوشد باید در دفاع از خودواندیشه انسانی خود نیز دانا باشد – پس مبارزه در کانگ فو دروازه دانائی است مبارزه در کانگ فو زد و خورد خیابانی  نیست  بلکه اهدافی چون غلبه بر ترس- مبارزه با ظلم و ستم و جهل انسانها رادر پی  دارد و همیشه می آموزیم تا حقیقت والای انسانی رادرک کنیم وراه ورسم مبارزه با خود وخواسته های غیر انسانی و مجهو لات را کشف کنیم.

وهدف نبرددر فرهنگ ایرانی کانگ فو چنین است:

هدف نبرد پادافراه  (کیفر) آتش افروزان است که راه ورسم  همبستگی وهم آهنگی نخواهند و فروغ اندیشه را بگسلند.

پس هدف کانگ فو  هم  آهنگی وهمبستگی انسانها در راه انسانیت است وقتی ما قوی باشیم  ( از نظر روحی وجسمی)  بیگانگان جرات حمله به پایگاه تفکر واندیشه وفرهنگ مارا نمی کنند . پس باید در دفاع از فرهنگ واندیشه ایرانی انسانی خود نیز دانا وقوی باشیم.

بطور کلی مبارزه کانگ فو مبارزه با ترس وظلم وستم برای آزادی انسان تا آخرین قطره خون است که در بخشی از سوگند نامه کانگ فو می خوانیم: از روی فرین پی پشتیبان نبرد نیکی با بدی هستم.

که منظور مبارزه را در جمله ای کوتاه بیان میکند.

یکی از خصوصیات کانگ فو توآ روح مبارزه است که درهمراه بتدریج با زحمت وتلاش فراوان در طول زمان بوجود می آید وهمراه کانگ فو در عین تواضع وفروتنی جسم وجانش آرام نیست – در کاروکوشش است  می کوشدتا آگاه شود ودیگران را آگاه کند.

تکنیکهای کانگ فو

در هنر کانگ فو 73000 تکنیک ترکیب عکس العمل سازی وجود دارد تکنیک یک رابطه فنی و ریاضی میباشد.وترکیب یک عامل شیمیایی و عکس العمل سازی از عوامل فیزیکی میباشد .این حرکات طوری طراحی شده اند که در هر خط (فرم)  نسبت به پیشرفت همراه در طول تمرین حرکات از ساده به مشکل رفته رفته کامل میشوددر اثر تمرین تکنیکهای کانگ فوماهیچه بدن درزوایای خاصی تقویت شده و هماهنگی اعصاب وعضلات به حد اعلای خود میرسد استقامت بدن بیشتر شده وقدرت قلب افزایش می یابد-تنفس تنظیم شده وبا درست نفس کشیدن جلوی خستگی بدن گرفته می شود و در بعد روانی نیز با اجرای تکنیکهای کانگ فو روح انسان نشاط وشادابی خاصی یافته وبه آرامش می رسد که باعث روشن بینی ونوآوری وهماهنگی کامل روح وجسم میشود.    

از همین الان که وارد فنون کانگ فو میشوید توصیه میکنم که هیچ وقت در چنگال خشم گرفتار نشویدوهمچنان انچه را گفتم بیاد داشته باشید وراه مقابله با خشم را چنین بیان کرده اند:

1.     پرورش بدن وتقویت مزاج

2.     اجتناب از مجازات

3.     عادت دادن خود به تامل و تفکر

4.     پرورش وتقویت اراده

5.     استمداد از حس غرور وعزت نفس

6.     جلب توجه خود به موضوعی تازه

7.     شستن دست و صورت با آب سرد

ودر بخشی از سوگند کانگ فو میخوانیم:

می کوشم تا همچون فرهنگ درخشان دیرینه خود روان مردم گیتی را به نیروی راستی ومنش پاک توانا سازم تا آشتی پدید آورم .

پس کانگ فو قدرت آشتی وصلح بین انسانهاست.

بزرگترین شجاعت فرو بردن خشم است

بنیانگذار کونگ فو توآ (استاد ابراهیم میرزایی) در ســـال    1351  در خصوص بدنســــازی در کونگ فو توآ آنرا بدین شرح توضیح میدهد:

اصولی که در کونگ فو توآ اهمیت دارد ابتدا شناسایی نقاط حـساس بدن و کـارایی هر کــدام از آنها و نقشــی که می تواند در بالا بردن توانایــی بـــدن ایفا نماید مــی با شد.

بدنسازی به سه قسمت تقسیم می شود که عبارتند از:

1- بدنســـــــازی ضربه ای

2- استـفاده از ابزار بــرای بدنســــــازی

3- بدنســـازی وذن

حال به توضیح هر کدام از آنها می پردازیم:

1- بدنســـــازی ضربه ای :

برای بالا بردن قدرت و استقامــــت عضلات وارد کردن ضربه بـا استفاده ا زضربات دست و پا به نقاط مختلف بدن میتوانداستقامــــــت عضلات در بـرابـرضربات  افزایش داد.

2-استفاده از ابزار برای بدنسازی:

وزنه و دیگر وسایل بدنسازی در ایجاد حجم بدن مـوثر است.ولی استقامت را در برابر عضلات ایجاد نمی کند،قدرت عضلانی را تقویت میکند وهیچگونه نقشی در استقامــت  عضلانی در رزمی ندارد.

 تکنیکهای د ورانی کونگ فو تـوآپیچش وقفل وکوبش منحصربه فرد آن تناسب اندام را ایجاد می کند.

3- بدن سازی و ذن:

شناخت بدن و توانایی آن نقش اساسی در بالا بردن بدن و تـقویت آن دارد.ایجاد اعتماد به نفس در برابر مشکلات و تحمل سختیها بدن را در آزمونگاه خودمتبلور می سازد و رشد بدن را د و چندان می سازد.

آمادگی روحی در تمرینات کــونـگ فو توآ بسیار مهم است

کونگ فو برای زندگی 

درکانگ فو هیچ مقامی  وجود ندارد و همیشه بالا ترین درجه پایین ترین مقام را دارد.با این فلسفه ما مقام استادی و شاگردی نداریم چون استاد اغلب آموخته های خود را به شاگرد تحمیل می کند . به جای استاد و شاگرد در کانگ فو توآراهبروراهدان و همراه وجود دارد.راه به معنای روش فلسفی ومکتبی است.راهدان کسی است که راه را میداند ومی نمایاند وراهبر کسی است که ایده وراهی را به جامعه ارایه می دهد و همراه کسی است که مختار است که آن راه را انتخاب کندو ادامه دهد  یا در طریق دیگری گام نهد.

 

 

 



 
کونگ فو(یکشنبه 87 آذر 17 ساعت 4:35 عصر )

ذات ما

«سیر آدمی به الهی»

 

پیر زبانش از گفتن راز کونگ فو لرزان و در پی دقایق هستی حیران است. زیرا او به اندیشة طلب کنندگان، برای شناسائی و مدرکِ راه دانایان خود را در بند می‌کند و از خود پیشی خویش شدیداً جلوگیری بعمل می‌آورد، زیرا آنچه می‌بیند اسرار آفرینش در بشریت و بالاخره آغاز حرکت وی به مبدأ و در ظاهرحرکت وی به پیش است، لذا در پرده سیاه می‌خواهد نور هستی را بشناسد. ابتدا خود را از عالم معنا ظاهر می‌کند و به پیام‌آوری حق می‌پردازد، این راه بَر وی عبادت است و عبادت متوجه اندیشه است. اندیشه اولین پایگاه آن، حرکت به سرعت است و حد آن از مسیر فکر به علت سرعت است که در حیرتِ نهائیِ عمومی نهفته است. بر این آهنگ دقیقاً توجه خویش  به مبدأ به ابتدایی‌ترین حرکت یعنی حرکت به جان، انسان نور می‌شود.







بازدیدهای امروز: 0  بازدید

بازدیدهای دیروز:0  بازدید

مجموع بازدیدها: 3766  بازدید


» اشتراک در خبرنامه «